عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۱۸

بی چهرهٔ تو در نظری نتوان دید

بی سایهٔ تو در گذری نتوان دید

حالی است عجب که با تو یک لحظه بدان

نه با خود و نه با دگری نتوان دید