عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۱۸

تا کی بی تو زاری پیوست کنم

جان را ز شرابِ عشق تو مست کنم

گاهی خود را نیست و گه هست کنم

وقت است که در گردن تو دست کنم