عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۳

از حادثهٔ آب و گلم هیچ آمد

وز واقعهٔ جان و دلم هیچ آمد

حاصل به هزار حیله کردم همه چیز

تا زان همه چیز حاصلم هیچ‌ آمد