عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۰

عمری به هوس نخل معانی بستم

گفتم که مگر ز هر حسابی رستم

اکنون لوحی که لوح محفوظم بود

از اشک بشستم و قلم بشکستم