عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۴۵

آن دل که دمی بی تو سر جانش نبود

جان در سر تو کرد و پشیمانش نبود

در ماتم درد تو بسی خون بگریست

هم درد تواش بکشت و درمانش نبود