عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۴

خون دل من که هر دم افزون گردد

دریا دریا ز دیده بیرون گردد

وانگه که ز خاکِ تنِ من کوزه کنند

گر آب در آن کوزه کنی خون گردد