عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۲۳

گفتم همه عمر نازنینت بینم

امروز چه گونه در زمینت بینم

ای در دل خاک خفته خون کرده دلم

کی دانستم که این چنینت بینم