عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۵

دردا که گلم میان گلزار بریخت

وز باد اجل بزاری زار بریخت

این درد دلم با که بگویم که بهار

بشکفت گل و گل من از بار بریخت