عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۳۴

هر خاک که در جهان کسی فرسوده است

تنهاست که آسیای چرخش سوده است

هر گرد که بر فرق عزیز تو نشست

مفشان، که سر و فرق عزیزی بوده است