عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۱۰

ره بس دور است توشه بردار و برو

فارغ منشین تمام بردار وبرو

تا چند کنی جمع که تا چشم زنی

فرمان آید که جمله بگذار و برو