عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۷۲

دل رفت و ز آتش طرب دود ندید

جان شد ز جهان و از جهان سود ندید

چشمی که همه جهان بدان میدیدم

پر خون شد و روی هیچ بهبود ندید