عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۶۷

شد عمر و دل از کرده پشیمان آمد

کارم بنرفت و کار تاوان آمد

گر راه نگه کنم بسر شد بر من

ور عمرنگه کنم به پایان آمد