عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۶۲

چون لایق گنج نیست ویرانهٔ عمر

می نتوان شد مقیم هم خانهٔ عمر

وقت است که درخواب شوم، بو که شوم!

زیرا که به آخر آمد افسانهٔ عمر