عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۱۵

گفتم شب و روز از پی این کار شوم

تا بوک دمی محرم اسرار شوم

زان میترسم که چون بر افتد پرده

من در پس پرده ناپدیدار شوم