عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۲۰

هر دل که تمام از سردردی برخاست

هستیش ز پیش همچو گردی برخاست

آنگاه اگر مخنثّی در همه عمر

در سایهٔ او نشست مردی برخاست