عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۱۷

چون نفس سگی‌ست بدگمان چتوان کرد

گلخن دارد پر استخوان چتوان کرد

گر در پیشش هزار تن مُرده شوند

او زنده‌تر است هر زمان چتوان کرد