عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۵۰

جانی که به رمز، قصّهٔ جانان گفت

ببرید زبان و بیزبان پنهان گفت

تا کی گویی: «واقعهٔ عشق بگوی!»

چیزی که چشیدنی بود نتوان گفت