عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۳۰

از دست بشد تن و توانم چه کنم

در حیرانی بسوخت جانم چه کنم

آن چیز که دانم که ندانست کسی

گویند بدان، من بندانم چه کنم