عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۱۷

دل بر سرِ این راه خطرناک بسوخت

جان بر درِ دوست روی بر خاک بسوخت

سی سال درین چراغ روغن کردیم

یک شعله بزد، روغنِ او پاک بسوخت