عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۲۴

عاشق شدن مرد زبون آمدنست

سر باختن است و سرنگون آمدنست

بر خویش برون آمدنت چیزی نیست

تدبیر تو از خویش برون آمدنست