عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۰

من ماندهام و لیک بی من منییی

فارغ شده از تیرگی و روشنییی

چون حاصل شد مرا ز من ایمنییی

نه دوستیم بماند نه دشمنییی