عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۱۷

دل از می عشق مست میپنداری

جان شیفتهٔ الست میپنداری

تو نیستی و بلای تو در ره عشق

آنست که خویش، هست میپنداری