عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۱۰

هر دل که به توحید ز درویشان است

بیگانهٔ عشق نیست کز خویشان است

تا کی بینی خیال معدود آخر

آن پیشان را نگر که در پیشان است