عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۱۴

زان روز که ما به زندگانی مُردیم

گوی طلب از هزار عالم بُردیم

راهی که در او هزار هشیار بسوخت

در مستی خویش و بیخودی بسپُردیم