عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۹

آن قطره که آب جمله از دریا خورد

پنهان شد اگرچه عالمی پیدا خورد

جانم که نفس مینزند جز بادوست

در هر نفسی هر دو جهان تنها خورد