عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۴

دل گفت که ما چو قطره ای مسکینیم

در عمر کجا کنار دریا بینیم

آن قطره که این گفت، چو در دریا رفت

فریاد برآورد که ما خود اینیم