عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۱

بحری که در او دو کون ناپیدا بود

او بود و جز او نمایش سودا بود

آن قطره که در جستن آن دریا بود

چون آنجا شد خود همه عمر آنجا بود