عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

عزیزی گفت من عمری درین کار

بعقد و جد در بودم گرفتار

چو پنهان می‌شدم من خود نبودم

چو پیدا می‌شدم بودم چه سودم