مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۷

از آتش تو فتاده جانم در جوش

وز باده تو شده است جانم مدهوش

از حسرت آنکه گیرمت در آغوش

هرجای کنم فغان و هر سوی خروش