مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۰

درد تو علاج کس پذیرد هرگز

یا از تو مراد میگریزد هرگز

گفتی که نهال صبر در دل کشتی

گیرم که بکاشتم بگیرد هرگز؟