مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۶۲

آن تازه تنی که در بلای تو بود

آغشته به خون کربلای تو بود

یارب که چه کار دارد و کارستان

آن بی‌کاری که از برای تو بود