مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۷

ماهی تو که فتنه‌ای ندارم ز تو دست

درمان ز که جویم که دلم از تو بخست

می طعنه زنی که بر جگر آبت نیست

گر بر جگرم نیست چه شد بر مژه هست