اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۴

ای چشم تو کرده بر دلم مدغم غم

لعل تو جراحت دل و مرهم هم

صد پی بلب آمد از دلم خون، لیکن

از بیم رخ تو بر نیارد دم دم