اوحدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳

آتش تپش از جان به تابم بردست

دود از دل خستهٔ خرابم بر دست

با این همه دود و آتش اندر دل و جان

پیش تو چنانست که آبم بردست