انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۵

چون صبح درآمد به جهان‌افروزی

معشوقه به گاه رفتن از دلسوزی

می‌گفت و گری که با من غم روزی

صبحا ز شفق چون شفقت ناموزی