انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۲

آن بت که به دست غم گرفتارم ازو

وز دست همی درگذرد کارم ازو

بیزار شدست از من و من زارم ازو

دل نی و هزار درد دل دارم ازو