انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۳

رفتم چو نماند هیچ آبم بر تو

در چشم تو خوارتر ز خاک در تو

با این همه روز و شب بر آتش باشم

زان بیم که باد بگذرد بر سر تو