انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۳

دی یک دو قدح شراب صافی خوردیم

با همنفسی شبی به روز آوردیم

امروز چنان شد که به ناچار دو دست

در گردن درد و رنج و هجران کردیم