انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷ - در مدح گوید

ای سروری که از گل دل قامت قلم

بی‌خدمت دوات تو بسته کمر نخاست

بادا همیشه ملک جمال تو منتظم

کز کاف کن فکان چو وجودت گهر نخاست

بی‌طبع دلگشای تو از سنگ زر نخاست

بی‌لفظ جانفزای تو از نی شکر نخاست

دعوی همی کنم که در آفاق چون تویی

از مسند امامت صدری دگر نخاست