سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۵۸

دشمنت خود مَباد و گَر باشد

دیده بردوخته به تیرِ خَدَنگ

سرِ خَصمت به گُرز کوفته باد

بی‌رَوان اوفتاده در صفِ جَنگ

خون و دندانْش، از دَهَن پَرتاب

چون اَناری که بِشکَنی به دو سنگ