جُوشَن بیار و نیزه و بَرگُستوانِ وَرد
تا روی آفتاب، مُعَفَّر کُنَم به گَرد
گَر بُردبار باشی و هُشیار و نیکمَرد
دشمن، گُمان بَرَد که بِتَرسیدی از نَبَرد