خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۲

هست او سیاه چرده و من هم سپید سر

با یار، من موافقه زین باب می‌کنم

او بر رخ سیاه، سپیداب می‌کند

من بر سر سپید، سیاه آب می‌کنم