محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵

شاعر خیره در اقلیم سخن می‌باشد

جان ستاننده ز اعدانه به تلخی به خموشی

گر بنابر غرضی گرچه نگوید هجوت

مدحت آن نوع بگوید که تو خود را بکشی