سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۰

دوستی گفت صبر کن زیراک

صبر کار تو خوب زود کند

آب رفته به جوی باز آید

کارها به از آنکه بود کند

گفتم ار آب رفته باز آید

ماهی مرده را چه سود کند