سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰

سرشگی کز غم معشوق بارم

همه رنگ لب معشوق دارد

شنیدستی به عالم هیچ عاشق

که از دیده لب معشوق بارد