سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶ - شکایت از روزگار

ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد

کو دل آزاده‌ای کز تیغ او مجروح نیست

در عنا تا کی توان بودن به امید بهی

هر کسی را صابری ایوب و عمر نوح نیست