امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۶ - قلب

تا به سریر عرب آن جسم نشست

رعب عرب بر همه عالم نشست

فتنهٔ چشم آمده زان سو مدام

تیغ زبان خفته میان نیام