عبید زاکانی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - در حسرت بی پولی گوید

ای اقچه گرد روی کانی

ای بی تو حرام زندگانی

ای راحت جان و قوت دل

ای مایهٔ عیش و کامرانی

تا کی باشد عبید بی تو

تن داده به عجز و ناتوانی