فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷

خداخوان تا خدادان فرق دارد

که حیوان تا به انسان فرق دارد

موحد را به مشرک نسبتی نیست

که واجب تا به امکان فرق دارد

محقق را مقلد کی توان گفت

که دانا تا به نادان فرق دارد

مناجاتی خراباتی نگردد

که سیر جسم تا جان فرق دارد

مخوان آلوده‌دامن هر کسی را

که دامان تا به دامان فرق دارد

من و ابروی یار و شیخ و محراب

مسلمان تا مسلمان فرق دارد

من و می‌خانه، خضر و راه ظلمات

که می با آب حیوان فرق دارد

مخوان دور فلک را دور ترسا

که دوران تا به دوران فرق دارد

مکن تشبیه زلفش را به سنبل

پریشان تا پریشان فرق دارد

مبر پیش دهانش غنچه را نام

که خندان تا به خندان فرق دارد

چه نسبت شاه ایران را به خاقان

که سلطان تا به سلطان فرق دارد

مظفر ناصرالدین‌شاه غازی

که فرش با سلیمان فرق دارد

رخش را مه مگو هرگز فروغی

که خور با ماه تابان فرق دارد