فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲

هر سر موی تو را پیوندی از گیسوی تست

حلقه‌ها در حلق من از حلقه‌های موی تست

پای مقصودم به هر راهی که پوید راه عشق

روی امیدم به هر سویی که باشد سوی تست

خانه‌پرداز سلامت عشق جان‌فرسای ماست

فتنه‌انگیز قیامت قامت دل‌جوی تست

چین زلفت ناف آهو، نافه‌اش خوناب دل

آه از این خونی که اندر گردن آهوی تست

بی حضورت گر نمازی کرده باشم کافرم

قبله‌ام تا از پی طاعت خم ابروی تست

چون هلاکم می‌کنی جز کوی خود خاکم مکن

کز ازل مشت گلم مشتاق خاک کوی تست

گر به روی من در رحمت گشاید دست بخت

گرد آن آیینه می‌گردم که رو بر روی تست

هر که می‌بینی به بویی زندگانی می‌کند

زندگانی کردن صاحب‌دلان از بوی تست

اختر برج نحوست طالع منحوس من

مطلع صبح سعادت طلعت نیکوی تست

تا زدی راه فروغی بر همه معلوم شد

کافت اهل محبت غمزهٔ جادوی تست